افراطی ها !

سلام چه طوری؟

شما رو به خواندن مطلب جالبی که در آخرین شماره پویش به چاپ رسیده است دعوت می کنم...

 

رقابت های کاذب دانشجویی

 

به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

متفاوت

سلام چه طوری؟

گفتم این بار یه مطلب متفاوت پست کنم. متفاوت از هر نظر ! بالاخره اینا ادعا داره یه وبلاگ پزشکیه دیگه این مطلب رو از سایت Medscape گرفتم و به نظرم جالب اومد. پیشنهاد می کنم شما هم بخونیدش ...

Tips for Surviving Medical School

* متن کامل رو تو ادامه مطلب بخونید ( متن انگلیسی است )...

ادامه نوشته

ف مثل فیزیوپات !

سلام چه طوری ؟

از آخرین باری که پست گذاشتم بیش از 6 ماه می گذره ... مهم نیست مهم اینه که بعد از یه دوره محاق دوباره این حس رو دارم که اینجا جایی که می شه یه سری حرفا رو زد.

از 28 شهریور سال گذشته تا حالا و تو تموم مدتی که نبودیم اتفاقات ریز و درشت زیادی افتاد از تولد وبلاگ تا امتحان علوم پایه ... شرح وقایعی که رخ داده نه تو حوصله شماست و نه تو توان من پس الخیر فی ما وقع !

چشم رو هم گذاشتیم 5 ترم علوم پایه هم گذشت و ما از دو سه روز دیگه می شیم دانشجو های فیزیوپات بابل ...

ولی واسه چند لحظه که مرور می کنیم خاطرات دوران علوم پایه رو عبرت های فراوانی توش نهفته است ! کوچیک تر از اونی هستم که نصیحتتون کنم ولی به احترام عمری که تو این 5 ترم گذروندیم بیاین از ترم ششم یه تکونی به خودمون بدیم و نگذاریم که بقیه دوران دانشجویی مون مثل علوم پایه به سادگی بگذره ! بیاین یه خورده دانشجو تر باشیم ! فکر کنم دیگه حال هممون از سلام نکردن و صحبت کردن پیرامون اون به هم خورده ولی بهش فکر کنیم ... ما داریم پزشک می شیم ... ما داریم بزرگ می شیم ...

خدانگهدارتون تا بعد از امتحان علوم پایه !

 

bye

دو کلوم حرف حساب

شاگرد طب بايد آزاده دل و نيكو سرشت باشدبا فهمي درست و سخني شيرينبه زر و سيم دل نبندد. در غضب خويشتن دار ، با بيماران مهربان ، به راز ها محرمجامه سفيد پوشد... و در رفتار و گفتار آرام باشد..      روز پزشک مبارک !


* کسب مقام سوم مسابقات تکواندو المپیاد ورزشی دانشجویان سرار کشور رو به همکلاسی عزیز میعاد الهی تبریک می گوییم !
سلام چه طوری ؟

لابد می پرسی بعد اینهمه آپ نکردن اومدی چی بگی ؟! در جوابت می گم اومدم دو کلوم حرف حساب بزنم ! اول از همه دوستانی که زحمت کشیدن و تو یه زمانی و تو یه مکانی خاص تشریف آوردن تشکر می کنم و به خاطر کاستی هایی که مشاهده شد عذر می خوام و از اونجایی که نشد تو همون زمان و همون مکان یه سری حرف ها رو بزنم ترجیح می دم اینجا این حرفا زده بشه ...

نمی خوام ادای آدمایی رو در بیارم که مثلا زاهد شدند و با تبدیل کردن تی شرت دیروزشون با لباس آستین بلند امروز می خوان بگن تغییر کردن ... به عنوان یه برادر کوچکتر می خواستم به تویی که این متنو می خونی بگم که اگه یه روزی یه جایی خواستی به خودت فکر کنی و به اصطلاح خودتو بهتر بشناسی اون روز می تونه یکی از روزهای تابستان باشه و اون جا هم می تونه خانه خدا باشه ، مخلص کلام اینکه تا فرصت داری سعی کن این سفر زیارتی رو بری ... انتظار نداشته باش با رفتن به اونجا معجزه رخ بده ولی حداقلش اینه که اون جایی رو که هر روز به سمتش سجده می کنی رو با چشم خودت می بینی حالا اون سه تا آرزویی که می گن برآورده میشه به جای خود ...

به قول شاعر گفتنی ! ( اگه اشتباه نکنم )

من آنچه شرح بلاغ است با تو می گویم / تو خواه پندگیر خواه ملال

* از تابستون لذت ببرین که از ترم بعد تا 6 ماه بعدش باید استرس علوم پایه داشته باشیم ...

حلالم کنید ...

سلام چه طوری ؟

 

به نام حق که او اول است و آخر، ظاهر است و باطن، حی است و قیوم، بنام او که زیباست و روح افزا، هر جا او باشد نور است و صفا و صمیمیت، براستی او کجاست به کدامین سو بایستم صدایش کنم. به کدامین قبله باید به سجودش بنشینم. او را در طراوت قطره باران، در بوی گلهای عطرانگیز و رنگارنگ حس می کنم. او را در خنده معصومانه یک کودک می شنوم. او که در شادیها و غمهاست. او در راز پیچ در پیچ خلقت است، او را در اسرار کائنات می بینم. او را به گرمی خورشیدی می دانم که بی وقفه و بی منت شب و روز در حال گرم کردن کره زمین است. او در دل آرام دوستانش که هیچ طوفانی نمی تواند آنها را در هم شکند می باشد. در دل آرام کسانی است که با صبر و شکیبایی و تسلیم شدن به اراده او همواره خندانند و نه ترس از آینده در دل دارند چون خدا دارند و نه غم گذشته که چون اویی دارند که مصلحتش را تسلیمند.
 

در اوج جوانی به کعبه دعوت شدم وقتی احساس عجز و ناتوانی می کردم. فهمیدم که حتی خداوند می تواند عاجزترین افراد را به انسانهای هدفمند تبدیل کند. یک سفر معنوی در پیش دارم برای اینکه فقط و فقط او را ببینم چشمم را به غیر او می بندم. دلم هوای مهدی(عج) را دارد که عطرش در جای جای حرم پیچیده و در انتظار جمع شدن یارانش می باشد. دعوت شدم چون خواستم که بیایم و این همه عظمت را ببینم. دریافتم که خدای من خدای دیگران نیز هست.دعوت شدم و لبیک گویان به سویش می روم چون او به من آموخت که همه ویرانیها از خودم است. خودم را کاویدم و یافتم و با کمک خودش سعی دارم که خودم را اصلاح کنم. من خودم را قطره ای از وجود او می دانم و دیگران را نیز هم، پس هم خودم را دوست دارم و هم دیگران را. هر روز زمزمه می کنم که ایمان او می تواند کوه را جابجا کند. من برای موفقیت در این امتحان ایمان راسخ را طلب می کنم. چون حقیقت همواره جایی است که ایمان است.زندگی با کلمه های من ساخته می شود. شکر می کنم که مرا دعوت کرد و شکر می کنم که معرفت عبادتش را در جایگاه انبیاء(ع) به من عطا کرد. او را سپاس می گویم که اجازه بندگی را به من عطا فرمود...

 

منبع : لبیک

                                                                                           mecca

یوم الحساب

 

finish

تحقیق ژنتیک

سلام چه طوری ؟

 امیدواریم تعطیلات بهتون خوش گذشته باشه .. البته فکر نکنم این ژنتیک گذاشته باشه یه آب خوش از گلوتون پایین بره .. به هر حال فردا اولین روز رسمی ارائه تحقیقات ژنتیک بچه های پزشکی ورودی 87ه... گذشته از این که فردا چه اتفاقاتی قراره بیفته و چه بلایی قراره سرمون بیاد یه نکته رو به خاطر داشته باشید ... به هیچ عنوان با استاد محترم کل نندازین به عبارت دیگه اگه گفت ماست سیاهه شما بگین بله سیاهه !! این یکی از آخرین توصیه های بچه های سال بالایی و دو گروه قبلی از بچه های خودمونه که سابقه ارائه تحقیق رو داشتن ...

از نکات دیگری که حائز اهمیته ذکر صحیح منابع که حتما باید به روش علمی تهیه بشه و شاهدان عینی گفته اند که یکی از تله های استاد همین عدم ذکر صحیح منابع خواهد بود

یادتون باشه تمامی اصطلاحاتی که به نظرتون جدیدن و حتی اون هایی که به ظاهر ساده و بی اهمیت می رسند رو با تعریف دقیق بلد باشید ... تجربه نشون داده اولین اشتباه ، آخرین اشتباه شما خواهد بود چرا که با اولین گاف شما استاد از موضع قدرت بد جوری شما رو Knock out خواهد کرد طوری که از  کرده خودتون پشیمون خواهید شد

 به هر حال فردا سعی کنید یکی از روزهای بدون اشتباه خودتون رو بگذرونید و لطفا بعد ارائه تحقیقتون مشاهدات و راهنمایی های خودتون رو با ما در میون بگذارید تا عبرتی برای سایرین باشد ...


* رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است     آنتونی رابینز

دانشجوی راستگو !!

سلام چه طوری ؟

یکی از درس هایی که دانشجوی پزشکی بودن تو دانشگاه علوم پزشکی بابل بهتون می ده اینکه باید آمادگی شنیدن هر حرفی رو داشته باشین و حواستون باشه که با شنیدن اونها دو تا شاخ گنده رو سرتون سبز نشه ! آدم هایی که دور و برتون هستن دارای منتهای صداقت هستند و شما هم اصلا نباید تو صحت حرف هاشون شک کنید !!!

چند وقت پیش و طی تصویب قانونی با عنوان " اگه پشت گوشت رو دیدی ٬ نمره امتحان حذفی رو هم می بینی !! " از سوی گروه محترم فیزیولوژی ٬ بچه هایی که نگران نتیجه امتحان کلیه خودشون بودند میرن که از استاد محترم نمره امتحانشون رو بپرسند بعد استاد خیلی شیک(به قول بعضیها) می گه آقای فلانی شما جزو ۱۵ نفر اول کلاس شدی و نمرت بالای ۳ هست بعد دانشجوی بیچاره کلی ذوق مرگ می شه و به دوستاش می گه آره امتحانشو خوب داده و تصمیم میگیره که ایندفعه با دوستاش بره پیش همون استاد تا نمره های دوستاش رو هم بفهمه که یهو استاد رو می کنه به اونا و میگه همتون امتحانتون رو خراب کردین و زیر ۲ شدین !!! دانشجوی بیچاره که یه لحظه دچار Stroke میشه و بعد ملتمسانه به استاد میگه که دکتر .الف ! شما که گفتین من جزو ۱۵ تای اولم و نمرم بالای ۳ شده !؟!  استاد هم کلا تکذیب می کنه و می گه حتما اشتباه شنیدی !!! به همین راحتی

حالا توجهتون رو به یه مورد دیگه جلب می کنم :

همراه با جمعی ازدوستان همکلاسی در  راهرو منتهی به سالن امتحانات تجمع کرده ایم و منتظر فرارسیدن زمان امتحان و رفتن به سالن امتحان هستیم . یکی از دوستان با حالتی آکنده از استرس وارد جمع می شه ! ما ازش می پرسیم : فلانی چرا استرس داری مگه نخوندی واسه امتحان ؟! یارو جواب می ده : نه بابا ! دیشب داشتم تا خود صبح فیلم میدیدم و تا همین الان که پیش شما ایستادم فقط ۱۰ صفحه از جزوه رو خوندم !!! احتمالا امتحانو خراب میکنم !!! ما هم دلمون به حالش می سوزه و براش آرزوی موفقیت تو امتحان می کنیم

بعدا کاشف به عمل می آد که همون فلانی که ۱۰ صفحه خونده بود گرفته ۱۸ و نمره سوم کلاس شده !!!

نه شما بودین چیکار می کردین ؟!؟


* شجاعت واقعی زمانی است كه شخصی بتواند از اعماق مشكلات و بدبختی ها به زندگی لبخند بزند.                                                                        

ناپلئون

خواب آلودگی درسی

سلام چه طوری ؟

چند وقتیه که تو اکثر کلاسها حالت خواب آلودگی بهم دست میده !! نمی دونم فقط من این طوری هستم یا توییکه این متنو می خونی هم همین حالتو داری ؟ این ترم به جز ساعت فیزیولوژی و تک یاخته همش تو حالت چرت زدن سیر میکنم ! ساعت تک یاخته هم برای این نمیتونم چرت بزنم چون استاد محترم هر از چندگاهی جملاتی می گه که خواب رو از سر هر دانشجویی می پرونه

ترم گذشته اصلا چنین حالتی نبود نمی دونم اساتید بهتر درسمی دادند یا درس ها چذابتر بودند یا من بیشتر حال و حوصله درس ها رو داشتم ! این ترم درس هایی مثل بهداشت ، انگل و قارچ به ویژه حشره شناسی واقعا از ۱۰۰ تا قرص خواب آور موثر ترعمل می کنند

کی می خوا  این حالت کرختی و خواب آلودگی جاش رو به هشیاری و توجه کردن به درس ها بده خدا می داند... راستی شما که فکر نکنم مثل من باشید ! مگه نه ؟


* نشاط، آزادی مطلق است. تو حرکت به بالا را آغاز میکنی؛ نشاط به تو بال می دهد تا با آن پرواز کنی                                               

اشو

فیزیولوژی

سلام چه طوری ؟

ای روزگار ... خیلی از دستت شاکی ام فیزیولوژی !  نمی دونم از کجات بنالم .. GFR یا RPF یا F.F یا فیلتراسیون ، بازجذب ... بسه دیگه ! تو این چند روزی که واسه امتحانت خوندیم فکر می کردیم از هرکجات سوال بیاد الا اینکه نمودار های کتاب رو باید حفظ کنیم که نکنه استاد محترم قلقلکش بگیره و از اون نمودار های خوشگلت سوال بیاره !!

هر دانشجویی می دونه میزان کسر فیلتراسیون در طول گلومرول افزایش پیدا می کنه ولی دیگه نمودارشو فکر نکنم کسی حفظ کنه ! هر دانشجویی می دونه که کلیرانس PAH از کلیرانس اینولین و یا هر الکترولیت دیگه ای بیشتره ولی بازم اینکه بفهمه ۵ تا خط تو یه نمودار خط خطی چه الکترولیتی می تونن باشن منتهای زیاده خواهیه !!

آخه جناب استاد ! وقتی انتقال غیر فعال سدیم رو در توبول نزدیک داریم می گیم بازجذب سدیم دارای حداکثر انتقال نیست و تابع شیب زمانه ! دیگه این که چه شیب زمانی حالا انقدر مهمه !؟

کم کم دارم ایمان میرم که مادامی که این استاد فیزیو امتحان میگیره ما باید با نمره آبرومند خداحافظی کنیم ! 


* وصیت نامه جالب یک متوفی ! در ادامه مطلب
ادامه نوشته

تک یاخته شناس

سلام چه طوری ؟ 

روزی روزگاری تک یاخته شناس مهربانی بود که در یک دانشگاه سرسبز با دانشجویان بردبار و صمیمی تدریس می کرد . تک یاخته شناس داستان ما سعی می کرد با دانشجویان خودش صمیمی باشد برای همین هم همیشه در کلاس هایش به فراخور زمانی که داشت لطیفه هایی برای تغییر مزاج دانشجوها تعریف می کرد . در کنار این صمیمیت ها وظایف یک استاد را هم به خوبی انجام می داد : سر وقت به کلاس می اومد ، سر وقت کلاس رو ترک می کرد ، درسش را به نحو احسن می داد و ...

تا اینجا همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه این تک یاخته شناس شیطون در یکی از روز هایی که با یکی از ورودی های پزشکی کلاس داشت سخنانی گفت که نباید می گفت . تک یاخته شناس باید می دانست که به او ربطی ندارد چه کسی سال تحویل عازم سرزمین نور است و یا چه کسی با خانواده اش سال را تحویل می کند ؟ تک یاخته شناس باید می دانست که می تواند  واژه "مدفوع " را جایگزین بعضی لغات کند ! تک یاخته شناس باید می دانست انحرافات جنسی یک سری طراح لباس در تمدن غرب موضوع مناسبی برای طرح در کلاس درس نیست ! تک یاخته شناس باید می دانست دیوار موش دارد و موش به طریق اولی گوش ! البته آقا موشه هم یک سری روابط راهبردی با برادران شاغل در ح ر ا س ت دارد که فروختن یک تک یاخته شناس ساده برایش کاری ندارد ...

تک یاخته شناس باید می دانست که زبان، سر را می دهد بر باد !


*رزم رستم و جومونگ در ادامه مطلب

به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

ادامه نوشته

مستعار

سلام چه طوری ؟

تا حالا می دونستید بعضی از مشاهیری که ما می شناسیم و با اسامی آنها خاطرات تلخ و شیرینی داریم جز مشتی اسم مستعار چیزی دیگر نیستند و در پشت اون اسامی دهن پر کن اسامی جالب دیگری در شناسنامه خود دارند ؟ جالب است نگاهی به جدول زیر بیندازید ...

۱

نام مستعار :

میرزاده  عشقی

نام اصلی :

سیدمحمدرضا  کردستانی

۲

نادرشاه

نادرقلی

۳

نادره

حمیده  خیرآبادی

۴

نسیم  شمال

سید  اشرف‌الدین گیلانی

۵

نلی

شمسی  اشتری

۶

نیما  یوشیج

علی  اسفندیاری

۷

هایده

معصومه  دده‌بالا

برای دیدن ادامه اسامی به ادامه مطلب برین ...

ادامه نوشته

گنبد

سلام چه طوری؟

انشالله که تعطیلات نوروز بهتون خوش گذشته باشه . حتما بعضی از شماهایی که دارین این مطلبو می خونین تو این تعطیلات به مسافرت رفتین .. تو این پست قراره شرح مختصری از سفر ۷ ساعته ژ تو گنبد رو براتون بگیم

گنبد شهر خیلی قشنگیه که جاذبه های توریستی زیادی داره از جمله میل قابوس که بزرگترین بنای آجری جهان شناخته میشه .قابوس بن وشمگیر ۱۰۰۰ سال پیش  این بنا رو می سازه تا اقتدار خودشو نشون بده ! ما که رفتیم این برج هفتادو چند متری رو ببینیم اتفاقات جالبی برامون افتاد .. یکی از اونها دیدن ماشین های عروس زیادی بود که تعجب ما رو بر انگیخت آخه تو هر کدومشون یا داماد می نشست و یا عروس ! یکی از اقوام که از رسوم گنبدی ها با خبر بود گفت که این رسم گنبدی هاست ! تو هر مجلس عروسی دو تا ماشین عروس آماده می کنن که تو یکشون آقا داماد و تو اون یکی هم عروس خانم می شینه و حالا ماشینی که توش آقا داماد هست باید دنبال ماشین عروس خانم کنه این تعقیبو گریز ممکنه ساعت ها طول بکشه  حالا این وسط کلی هم از اقوام طرفین هیاهو و شادمانی می کنند خلاصه اتفاقات جالبی اون وسط می افته ! خودتون یه سر برین گنبد این مراسم با حال رو از نزدیک ببینین

اما امامزاده زید بن فلان که ازنوادگان امام سجاد می شه هم از محل های دیدنی این شهر هست که اگه رفتین گنبد پیشنهاد می کنم حتما ببینین...

خب امیدواریم درسا رو خونده باشین و آماده بازگشت به بهشت گمشده باشین  

سال نو مبارک

سلام چه طوری ؟

این آخرین پست وبلاگ درسال ۱۳۸۸ خورشیدی خواهد بود . سال نو رو پیشاپیش به همه دوستان و خوانندگان این وبلاگ تبریک می گیم و سالی سرشار از موفقیت برای همتون داریم

انشالله سال بعد همین موقع ها مشغول شادی کردن به خاطر قبولی تو آزمون علوم پایه باشیم .

یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقــدیم تـو بــاد

تنها دل ساده ای است دارایی ما
آن هم شب عیـد تقــدیم تـو بــاد

*راستی فکر میکنین رهبر چه نامی برای سال ۸۹ انتخاب می کنه ؟

بازگشت 87

 

87

عنوان ندارد !

سلام چه طوری ؟

اتفاقی که این سه شنبه افتاد چندان هم اتفاق عجیبی نبود . سابقه این تنش ها بین دو فراکسیون کلاس به ترم های پیش هم بر می گرده ، فارغ از اینکه حق با کی هست و با کی نیست انگار این ساعات آزمایشگاه هم برای ما 87ای ها شده دست آویزی تا مثل بچه ها بیفتیم به جون هم ! حالا اینکه چرا میان تو آزمایشگاه و میگن که الا و بلا نوبت ماست و عمرا کوتاه بیایم !! خودش جای سواله !  البته طبق زمانبندی این هفته نوبت رجال کلاس بود که زودتر به ضیافت جییییگر های کرمو برن ! اما شاید نسوان می خواستن اتفاق اون یکی سه شنبه رو تلافی کنن ! ولی واقعا یکی دوساعت اینقدر ارزششو داره که آبروی خودمون رو جلوی اون متصدی آزمایشگاه ببریم ؟! یارو آچمز شده بود ! انگشت به دهان از کارهای ما !

بابا مثلا ما 87ای هستیم ! همون 87ای که برای اولین بار تو این دانشگاه 7سین گرفت ! همون که کلاس دودر می کرد می رفت فلفل می خورد !  همونیم به خدا ... به جان مادر سلام های دانشگاه افت داره واسمون که تا خود 29 اسفند بریم کلاس ! افت نداره ؟ اگه بریم کلاس جواب این دندونی ها رو چی بدیم ؟! اصلا این دندونی ها هیچی این سال پایینی ها رو چی می گین آخه ؟ به اینا فکر کنین ...  

اسفند

سلام چه طوری ؟

خب اینم آخرین طالع بینی تو آخرین ماه امسال ... اسفند ماه خیلی خوبیه ... خیلی  از دوستان و آشنایان در این ماه متولد شدندد .. تولد همشون مبارک

از سال بعد احتمالا تغییراتی تو محتوای این وبلاگ خواهید دید .. امیدوارم این تغییرات به جذاب شدن وبلاگ کمک کنه...

esfand     متولدین اسفند، نماد: حوت

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ اسفند ماه‌: خلاق‌، با قدرت‌ تخیل‌ قوی‌، حساس‌، زود رنج‌، دلسوز و با احساس‌
دل‌ رحم‌، رئوف‌، رحیم‌ و مهربان‌
از خود گذشته‌، فداکار، نوع‌ دوست‌، بی‌تجربه‌، غیر مادی‌ و معنوی‌
شهودی‌، همدل‌ و هم‌ فکر

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ اسفندماه‌: واقع‌ گریز، گریز گرا و ایده‌آلیستی‌
مرموز، تو دار، پنهان‌ کار، دو پهلو و مبهم‌
سست‌ اراده‌ و به‌ راحتی‌ تحت‌ سلطه‌ قرار گیرنده‌

علاقمندیها: تنهایی‌ و مکان‌های‌ دور افتاده‌ و خالی‌ از سکنه‌ برای‌ فرو رفتن‌ دررؤیا، کشف‌ و شهود و معما، مسخره‌ بازی‌، در خلسه‌ فرو رفتن‌.

بیزاریها: بدیهیات‌، مورد انتقاد قرار گرفتن‌، احساس‌ سر در گمی‌، افراد پر مدعا وهمه‌ چیز دان‌، فضل‌ فروشی‌.

آنها هیچ‌ گاه‌ در ارتباطات‌ شخصی‌ خودشان‌ خودپسندانه‌ رفتار نمی‌کنند و دردوستی‌ها بیشتر دهنده‌ هستند تا گیرنده‌. از نظر جسمانی‌ آسیب‌ پذیر و ظریف‌ هستندو در هر رابطه‌ای‌ خواهان‌ تبادل‌ فکر و روح‌ می‌باشند. متأسفانه‌ گاهی‌ به‌ راحتی‌ گول‌می‌خورند و دست‌ به‌ ازدواج‌های‌ نسنجیده‌ و عجولانه‌ می‌زنند. با این‌ حال‌ به‌ شدت‌وفادار و عاشق‌ خانه‌ و کاشانه‌ هستند و به‌ همسرانشان‌ تا آخر عمر وفادار می‌مانند،اگرچه‌ از آنجایی‌ که‌ شدیدا رؤیایی‌ هستند نمی‌توانند خانه‌ای‌ آراسته‌ و منظم‌ داشته‌باشند. چون‌ قدرت‌ مدیریت‌ در آنها ضعیف‌ است‌.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ اسفند ماه‌ «سبز آبی‌ ملایم‌» است‌.


* با توجه به اینکه به زودی عصر شعری با عنوان " یک فنجان غزل " در دانشگاه برگزار خواهد شد این وبلاگ با ابیاتی چند از یک شعر طنز در ادامه مطلب به استقبال این اتفاق فرهنگی می رود ...

ادامه نوشته

آدرس

*بالاخره آقا ما رو طلبید ...  نائب الزیاره همتون هستیم  

 سلام چه طوری ؟

یکی از اتفاقات جالبی که دست کم هر هفته واسه من یکی تو دانشگاه می افته برخورد با اشخاص مختلفی از والدین دانشجو ها بگیرین تا طلبکار های دانشگاه و اساتید هست که هر کدومشون ازم آدرس یه جایی تو دانشگاه رو سوال می کنن !!!

یه روز تو دانشکده بودم که یه بابایی ازم سوال کرد که فلانی دانشگاه علوم پزشکی بابل کجائه ؟ گفتم اینجائه دیگه پدر جان ! گفت نه خود دانشگاه رو میگم ! خود دانشگاه کجائه ؟ منم باز گفتم الان شما تو دانشگاه هستید دیگه !  اینجا هم دانشکده پزشکی دانشگاهه ! ولی این بابا کلید کرده بود که دانشگاه کجاست ! هی از من اصرار که اینجا والله دانشگاهست از ایشون انکار !!  آخر سر هم کوتاه اومدم گفتم برو از فلان معاونت سوال کن دانشگاه کجاست !!

یا یه مورد دیگه این که همین چند روز پیش که می خواستم برم سر کلاس تربیت بدنی یه خانمی که بهش می خورد از اساتید باشه بهم گفت پسرم ؟ منم با متانت تمام جواب دادم بله ؟  سوال کرد که کلاس شماره ۹ کجاست ؟ من که هر چی تو ذهنم search کردم کلاس شماره ۹ یادم نیومد و بهش گفتم شرمنده نمی دونم . جالب ایجاست که بعدا کاشف به عمل اومد که کلاس شماره ۹ مخصوص بچه های فیزیوتراپیه و مکانش هم بالای عمارت حراسته !!!

خلاصه اگه کسی تو روز های آتی ازتون آدرس سوال کرد حواستون باشه دانشگاه کجاست و کلاس شماره ۹ رو کجا می شه پیدا کرد !!


* فرشته بیکار ...

روزی مردی خواب عجیبی دید... => در ادامه مطلب

ادامه نوشته

ترم 4 می آید ...

سلام چه طوری ؟

ترم سوم با همه لحظات تلخ و شیرینی که داشت گذشت ... حتما می پرسی مگه لحظات شیرین هم تو این ترم داشتیم ؟! بی انصافی نکن دیگه ! اون دو جلسه ای که استاد محترم مشرف شدند به کربلا و بیروت !! رو اگه لحظات شیرین نمی دونی پس چی میدونی ؟ تلخ ؟!

اما ترم چهارم هم داره شروع می شه ، ترمی که به ظاهر ساده می آد ... در ادامه با هم چند آرزو به مناسبت آغاز این ترم زمزمه می کنیم ...

خدایا ! شنیده ایم این ترم استادی خوش اخلاق داریم که می گویند نذر دارد هر ترم چند دانشجو را از لطف خود بهره مند سازد و به قولی بیندازد ! ما را از شر این استاد مصون بدار ...

خدایا ! باز هم شنیده ایم استادی با رذیلت های اخلاقی این ترم با ماست ... او را به راه راست هدایت فرما ...

خدایا ! این ترم چهارشنبه ها کلاس نداریم ... ما را به خودمان وا مگذار ...

خدایا ! معدلمان در ترم سوم سقوط آزاد داشت !!! معدلمان را به میزان ما قبل از سقوط باز گردان ...

خدایا ! این ترم اگر واحدی را بیفتیم ولو به خاطر ۰.۰۰۰۰۰۱ نمره !! امتحان علوم پایه را ازدست می دهیم !  حواست به نمره های ما باشد حتی همان  ۰.۰۰۰۰۰۱  !

خدایا ...


* خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری -مثبت یا منفی- قضاوت نکنم.                                                  دکتر شریعتی